بعضی از اطفال از فرط تشنگی و وحشت شهید شدند. خبر به عمر سعد دادند.
لعین دستور داد آب به اطفال برسانند، ول هیچ کس آب ننوشید و می گفتند:
«چگونه آب بیاشامیم در حالی که فرزند رسول خدا را با لب تشنه کشتند»
|
موضوع: "کتاب شرح شمع از حجت الاسلام والمسلمین جناب آقای علی ثمری"بعضی از اطفال از فرط تشنگی و وحشت شهید شدند. خبر به عمر سعد دادند. لعین دستور داد آب به اطفال برسانند، ول هیچ کس آب ننوشید و می گفتند: «چگونه آب بیاشامیم در حالی که فرزند رسول خدا را با لب تشنه کشتند» 7.ما را در مکانی جای دادند که سقف نداشت، روزها از شدّت گرما و شب ها از سرما در اذیت و آزار بودیم. مأمورانی از رم برای حراست ما گماشته بودند. تشنگی و گرسنگی و خوف از کشته شدن، مزید بر علت شده بود ، ما همواره در وحشت و اضطراب به سر می بردیم. 6. ما را به بازار برده فروشان بردند و قصد داشتند اولاد رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم را به عنوان کنیز و غلام بفروشند که خداوند این موضوع را برایشان مقدّر نساخت.
ارسال شده در 26 مهر 1395 توسط سادات در بدون موضوع, کتاب شرح شمع از حجت الاسلام والمسلمین جناب آقای علی ثمری
5. ما را به محله ی یهودیان بردند و در حالی که در بند بودیم به آن ها می گفتند: این ها فرزندان همان پدران هستند که پدران شما را در خندق و خیبر کشتند و خانه های آن ها را ویران کردند ، امروز شما انتقام آنان را از این ها بگیرید. ای نعمان کسی از آن جمعیت نماند مگر آن که خاک و سنگ و چوب و خاکروبه به سوی ما افکند. 3. زن های شامی از بالای بام ها آب و آتش بر سر ما می ریختند، آتشی به عمامه ی من افتاد و چون دست هایم بسته بود نتوانستم آن را خاموش کنم، نهایتا آتش سرم را سوزاند. 4. از هنگام طلوع خورشید تا غروب آفتاب ما را با ساز و برگ نظامی در کوچه های شام می گرداندند و به مردم می گفتند: بکشید این ها را که در اسلام هیچ گونه احترام ندارند. 1. ستمگران در شام اطراف ما را با شمشیرهای برهنه و نیزه ها گرفته بودند و هر چند لحظه ، بر ما حمله می کردند و با کعب نیزه ، ما را می زدند و در میان جمعیت انبوه مدت ها با نواختن طبل و شیپور ما را نگه می داشتند. 2. سرهای مطهر شهیدان را میان محمل زن ها می آوردند ، رأس مطهر پدرم و عمویم عباس را مقابل محمل عمه ام زینب علیه السلام و ام کلثوم علیه السلام نگه می داشتند، سر برادرم اکبر و پسر عمویم قاسم را در برابر چشم خواهرانم سکینه و فاطمه می آوردند و با سرها بازی می کردند و گاهی سرها روی زمین می افتاد و زیر سُم ستوران قرار می گرفت. از جمله مرارت ها و مصایب جانگداز اسارت اهل بیت علیهم السلام ، حرکت از کوفه به شام است. در بعضی تواریخ آمده ، وقتی از امام سجاد علیه السلام سؤال شد یابن رسول الله در مسیر اسارت کجا بیش از همه به شما سخت گذشت؟ امام علیه السلام سه مرتبه فرمودند: «الشام الشام الشام» امام سجاد علیه السلام می فرماید: «هر اندازه کار بر پدرم سخت تر می شد و ددمنشی سپاه کفر شدیدتر می گشت ، چهره اش درخشنده تر و جوارحش مطمئن تر می گردید تا جایی که سپاهیان عمر سعد به یکدیگر می گفتند: ببینید چگونه از مرگ باکی ندارد.» راهی که بشر را به خداوند رساند عشق است و در این فاصله ، پل ساز حسین است در راه نگهداری آیین محمد سرباز فداکار سرافراز، حسین است فطرس که پرش را شرر قهر خدا سوخت با زآن که بدادش پر پرواز، حسین است ماهی که به هر کلبه ی تاریک بتابد میری که به سائل نکند ناز حسین است از مردم دنیا مطلب حاجت خود را درخواست از او کن که سبب ساز حسین است گر خلق تو را از در خود جمله برانند آن کس پناهت بدهد باز حسین است امام باقر علیه السلام فرمود : «انس و جن و پرندگان و وحوش بر حسین بن علی علیه السلام گریستند به گونه ای که اشک شان جاری گشت.» سکونی از امام صادق علیه السلام نقل کرده: ما در منزل امام صادق علیه السلام بودیم ، حضرت تعدادی کبوتر داشتند (کبوتر راعی) که پیوسته ناله می کردند و می خواندند، امام به ما نگاه کردند و فرمودند: «ای داوود می دانی این پرنده چه می گوید؟ گفتم : فدایت شوم نه. فرمودند : قاتلان حسین بن علی علیه السلام را نفرین و لعنت می کند، این حیوان را در منازل تان نگهداری نمایید». خوش آن سری که در آن سر بود هوای حسین خوش ان دلی که در آن دل بود ولای حسین خوش آن تنی که به کوی حسین سپارد جان خوش آن بدن که شود خاک کربلای حسین خوش آن که از همه عیش جهان نظر بندد فشانده از مژه خوناب در عزای حسین خوش آن که تا زعمرش زد قدم به ملک وجود ندیده در همه کاون و مکان سوای حسین خوش آن که همچو نی خواست در همه دم ز ناله های غریبان بینوای حسین امام باقر علیه السلام فرمود: خداوند تبارک و تعالی 24 هزار سال قبل از خلقت کعبه زمین کربلا را آفرید و آن را مقدس و مبارک قرار داد و پیوسته قبل از خلقت مخلوقات، مقدس و مبارک بود تا آن را برترین زمین بهشت قرار دهد و برترین منزل و مسکنی است که اولیاو دوستانش در آن سکنی می گزینند. امام صادق علیه السلام فرمود: کربلا را زیارت کنید و آن را ترک نکنید زیرا این سرزمین بهترین فرزندان آدم را در خود گرفته است. آگاه باشید هزار سال قبل از آن که جدّم حسین علیه السلام در ان ساکن گردد فرشتگان این سرزمین را زیارت کرده اند و شبی نیست مگر آنکه جبرییل و میکاییل این مکان را زیارت می کنند. حضرت ابراهیم خلیل الرحمن علیه السلام در حالی که بر اسبی سوار بود و از سرزمین کربلا می گذشت، حیوان لغزید و ابراهیم از مرکب افتاد و سرش شکست و خون جاری شد، شروع به استغفار نمودو عرض داشت: خدایا چه خطایی از من سر زد؟ جبرییل نازل شد و عرضه داشت: ای ابراهیم ، خطایی از تو سر نزده و گناهی نکرده ای، لکن این مکان جایی است که پسر پیغمبر خاتم صلی الله علیه و آله و سلم و پسر سید اوصیا را می کشند . خون تو موافق خون او جریان یافت . ابراهیم پرسید: قاتل او کیست ؟ جبرییل گفت : لعنت شده ی اهل آسمان ها و زمین ، قلم بر لوح جریان یافت و بی اختیار بر قاتل او لعن فرستاد. خداوند به خاطر این لعن به قلم وحی فرمود با این لعنی که کردی تو مسحق ثنا هستی. ابراهیم دست به سمت آسمان بلند کرد و یزید را بسیار لعنت نمود. در همین حال مرکب ابراهیم با زبان فصیح ، آمین گفت. ابراهیم از اسب پرسید: چه فهمیدی که در این لعنت،آمین گفتی؟ اسب گفت : ای ابراهیم من افتخار می کنم که راکبی چون تو دارم، هنگامی که لغزیدم و زمین خوردی و تو از پشت من افتادی، خیلی خجالت کشیدم و سبب لغزش من، یزید ملعون بود.» حضرت اسماعیل علیه السلام گله ای داشت که توسط چوپان اداره می شد. روزی چوپان برای چرا، گوسفندان را در نزدیکی شریعه فرات برد، وقت آبخوری حیوانات شد، چون رمه را کنار علقمه برد، متوجه شد که آب نمی خورند و این داستان تا غروب ادامه داشت تا به اسماعیل خبر داد. اسماعیل علیه السلام سبب این ماجرا را از جبرییل پرسید . جبرییل گفت: ای اسماعیل به نزد رمه برو و خود از آنان بپرس. اسماعیل پرسید: چرا آب نمی نوشید؟ با زبان فصیح پاسخ دادند در اینجا فرزند تو پسر پیامبر خاتم صلی الله علیه و آله و سلم را با لب تشنه می کشند و ما به خاطر حزن بر او آب نخواهیم خورد. اسماعیل پرسید قاتل او کیست؟ پاسخ دادند لعین آسمان ها و زمین و جمیع خلایق . پس اسماعیل گفت خدایا بر قاتلان سید الشهداء علیه السلام لعن فرست .»
حضرت امام رضا علیه السلام به ریان بن شبیب می فرماید: « ای پسر شبیب اگر می خواهی بر چیزی گریه کنی پس برحسین علیه السلام و مصائب او گریه کن که او را سر بریدند، آن گونه که قوچ شکاری را می کشند و از اهل بیتش هجده نفر با او به شهادت رسیدند که در روی زمین مثل و مانندی نداشتند. هفت آسمان و زمین در شهادت آن ها گریستند و چهار هزار ملایکه برای یاری او به اذن الله به سوی زمین نازل شدند اما وقتی رسیدند که کار آن حضرت خاتمه یافته و به شهادت رسیده بود. لذا این فرشتگان مو پریشان و ناله کنان و غبار آلود اطراف قبر حسین علیه السلام ندبه می کنند تا هنگامی که ظهور حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف آن گاه آن حضرت را یاری نموده و شعارشان این است: ای انتقام گیرندگان خون حسین علیه السلام»
امام صادق علیه السلام می فرمایند: «هیچ بنده ای نیست که هنگام نوشیدن آب به یاد حسین علیه السلام باشد و لعن بر قاتلان حضرتش بفرستد، مگر آن که خداوند در قبال این توجه و تذکر معادل یکصد هزار حسنه و محو صد هزار سیّئه برای او می نویسد و یکصد هزار درجه او را بالا می برد و ثواب یکصد هزار بنده آزاد کردن، به او می دهد و فردای قیامت با قلبی مسرور و خنک وارد محشر می شود.» یکی از مستبحات مؤکد آن است که هنگام نوشیدن آب، بر سید و سالار شهیدان سلام بفرستیم و بر قاتلان حضرتش لعن و نفرین کنیم. چرا که خود آن بزرگوار در آخرین لحظات ، وقتی که دختر مصیبت زده شان حضرت سکینه خدمتشان رسید، ضمن وصیت هایی فرمودند: دخترم به شیعیانم بگو : « ای شیعیان من هر وقت آب گوارا بنوشید مرا یاد کنید و هر گاه حکایت غریب یا شهیدی را شنیدید بر غربت من ندبه کنید. من آن سبط پیامبر شمایم که مرا بی جرم و گناه کشتند و بدن مرا پایمل سم ستوران نمودند»
خوردن خاک حرام است و در لسان روایات تعبیر به خوردن گوشت خوک و خون شده است. ولی تربت و خاکی که در حائر حسینی قرار گرفته و همجوار مرقد سید شهیدان است، نه تنها حرام نیست، بلکه به خوردن و استشفاء از آن توصیه شده است. امام صادق علیه السلام فرمود: « خوردن هر خاکی بر بنی آدم حرام است، مگر خاک قبر حسین علیه السلام که اگر کسی دردی داشته باشد و از آن بخورد ، خداوند او را شفا خواهد داد.»
امام حسین علیه السلام از قول جدّ بزرگوارش رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم نقل می کند که فرمودند: هر کس به قدر و اندازه ی معرفتش بهره مند می گردد. آب دریا را گر نتوان کشید لیک قدر تشنگی باید چشید امیر المؤمنین علی علیه السلام می فرماید: « دل ها همانند ظرفی می باشند که بهترین آن ها حجیم ترین آن هاست.» بندگان خاص خدا، انبیای الهی در مقطعی از سیر و سلوک شان از خداوند طلب شرح صدر و گنجایش سینه دارند. رب اشرح لی صدری و یسّر لی امری «سینه ام را برایم گشاده ساز تا بتوانم کلام تو را به خوبی دریافت کنم» حضرت موسی علیه السلام در این آیه ی شریفه از خداوند تبارک و تعالی طلب شرح صدر دارند. الم نشرح لک صدرک آیا به تو شرح صدر ندادیم خداوند علیّ اعلی در این آیه ی شریفه به سیّد کائنات می فرماید: «آیا به تو شرح صدر و گنجایش سینه ندادیم» به هر اندازه ای که معرفت ما بیشتر شود و شرح صدر بهتری داشته باشیم ، قطعا برداشت و بهره مندی ما از سوگواری حضرت سید الشهداء با اسرار بیشتری همراه خواهد شد. امام حسین علیه السلام هر آن چه که داشت در کربلا تقدیم دوست نمود و خداوند جلیل و جبّار نیز به بهترین شکل ممکن برای آن حضرت و ارادتمندان و دوستان حضرتش جبران نموده است.
علی بن الحسین علیه السلام تا آخر عمر بر مصائب کربلا گریستند. هیچ طعامی برای آن بزرگوار نمی آوردند مگر آن که می گریست تا جایی که ندیمان عرضه می داشتند فدایت شویم می ترسیم با این وضعیت از بین بروید. حضرت در پاسخ می فرمودند: «حزن و غم بی پایان خود را ، به خدا شکوه می کنم و به خدا می دانم آن چه را که شما نمی دانید. من هیچ گاه قتلگاه فرزندان فاطمه را فراموش نمی کنم. و هر وقت به یاد به خون خفتگان می افتم گریه راه گلویم را می گیرد. یعقوب پیامبر تنها یک عزیز از دست داد، ولی من با چشم خود دیدم که پدر و خاندانم را در اطرافم سر بریدند و هجده یوسف از دست دادم.» تنها نه خون داغ پدر از بصر گریست هر جا که آب دید به یاد پدر گریست چون دید گوسفند ذبیحی به هر کجا آهی کشید و سخت ز سوز جگر گریست از داغ جانگداز شهیدان کربلا هم در حضر گریست و هم در سفر گریست با یاد تشنه کام شهیدِ لب فرات از صبح تا به شام و ز شب تا سحر گریست چون شمع در مصیبت یاران خویشتن هر جا نشست سوخت و به هر رهگذر گریست |
|
کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
|