حضرت اسماعیل علیه السلام
حضرت اسماعیل علیه السلام گله ای داشت که توسط چوپان اداره می شد. روزی چوپان برای چرا، گوسفندان را در نزدیکی شریعه فرات برد، وقت آبخوری حیوانات شد، چون رمه را کنار علقمه برد، متوجه شد که آب نمی خورند و این داستان تا غروب ادامه داشت تا به اسماعیل خبر داد.
اسماعیل علیه السلام سبب این ماجرا را از جبرییل پرسید . جبرییل گفت: ای اسماعیل به نزد رمه برو و خود از آنان بپرس.
اسماعیل پرسید: چرا آب نمی نوشید؟
با زبان فصیح پاسخ دادند در اینجا فرزند تو پسر پیامبر خاتم صلی الله علیه و آله و سلم را با لب تشنه می کشند و ما به خاطر حزن بر او آب نخواهیم خورد.
اسماعیل پرسید قاتل او کیست؟ پاسخ دادند لعین آسمان ها و زمین و جمیع خلایق . پس اسماعیل گفت خدایا بر قاتلان سید الشهداء علیه السلام لعن فرست .»