از جمله مرارت ها و مصایب جانگداز اسارت اهل بیت علیهم السلام ، حرکت از کوفه به شام است. در بعضی تواریخ آمده ، وقتی از امام سجاد علیه السلام سؤال شد یابن رسول الله در مسیر اسارت کجا بیش از همه به شما سخت گذشت؟ امام علیه السلام سه مرتبه فرمودند: «الشام الشام الشام»
امام سجاد علیه السلام می فرماید:
«هر اندازه کار بر پدرم سخت تر می شد و ددمنشی سپاه کفر شدیدتر می گشت ، چهره اش درخشنده تر و جوارحش مطمئن تر می گردید تا جایی که سپاهیان عمر سعد به یکدیگر می گفتند: ببینید چگونه از مرگ باکی ندارد.»
راهی که بشر را به خداوند رساند
عشق است و در این فاصله ، پل ساز حسین است
در راه نگهداری آیین محمد
سرباز فداکار سرافراز، حسین است
فطرس که پرش را شرر قهر خدا سوخت
با زآن که بدادش پر پرواز، حسین است
ماهی که به هر کلبه ی تاریک بتابد
میری که به سائل نکند ناز حسین است
از مردم دنیا مطلب حاجت خود را
درخواست از او کن که سبب ساز حسین است
گر خلق تو را از در خود جمله برانند
آن کس پناهت بدهد باز حسین است
امام باقر علیه السلام فرمود :
«انس و جن و پرندگان و وحوش بر حسین بن علی علیه السلام گریستند به گونه ای که اشک شان جاری گشت.»
سکونی از امام صادق علیه السلام نقل کرده:
ما در منزل امام صادق علیه السلام بودیم ، حضرت تعدادی کبوتر داشتند (کبوتر راعی) که پیوسته ناله می کردند و می خواندند، امام به ما نگاه کردند و فرمودند:
«ای داوود می دانی این پرنده چه می گوید؟ گفتم : فدایت شوم نه. فرمودند : قاتلان حسین بن علی علیه السلام را نفرین و لعنت می کند، این حیوان را در منازل تان نگهداری نمایید».
خوش آن سری که در آن سر بود هوای حسین
خوش ان دلی که در آن دل بود ولای حسین
خوش آن تنی که به کوی حسین سپارد جان
خوش آن بدن که شود خاک کربلای حسین
خوش آن که از همه عیش جهان نظر بندد
فشانده از مژه خوناب در عزای حسین
خوش آن که تا زعمرش زد قدم به ملک وجود
ندیده در همه کاون و مکان سوای حسین
خوش آن که همچو نی خواست در همه دم
ز ناله های غریبان بینوای حسین
امام باقر علیه السلام فرمود:
خداوند تبارک و تعالی 24 هزار سال قبل از خلقت کعبه زمین کربلا را آفرید و آن را مقدس و مبارک قرار داد و پیوسته قبل از خلقت مخلوقات، مقدس و مبارک بود تا آن را برترین زمین بهشت قرار دهد و برترین منزل و مسکنی است که اولیاو دوستانش در آن سکنی می گزینند.
امام صادق علیه السلام فرمود:
کربلا را زیارت کنید و آن را ترک نکنید زیرا این سرزمین بهترین فرزندان آدم را در خود گرفته است. آگاه باشید هزار سال قبل از آن که جدّم حسین علیه السلام در ان ساکن گردد فرشتگان این سرزمین را زیارت کرده اند و شبی نیست مگر آنکه جبرییل و میکاییل این مکان را زیارت می کنند.
حضرت ابراهیم خلیل الرحمن علیه السلام در حالی که بر اسبی سوار بود و از سرزمین کربلا می گذشت، حیوان لغزید و ابراهیم از مرکب افتاد و سرش شکست و خون جاری شد، شروع به استغفار نمودو عرض داشت: خدایا چه خطایی از من سر زد؟ جبرییل نازل شد و عرضه داشت: ای ابراهیم ، خطایی از تو سر نزده و گناهی نکرده ای، لکن این مکان جایی است که پسر پیغمبر خاتم صلی الله علیه و آله و سلم و پسر سید اوصیا را می کشند . خون تو موافق خون او جریان یافت .
ابراهیم پرسید: قاتل او کیست ؟
جبرییل گفت : لعنت شده ی اهل آسمان ها و زمین ، قلم بر لوح جریان یافت و بی اختیار بر قاتل او لعن فرستاد. خداوند به خاطر این لعن به قلم وحی فرمود با این لعنی که کردی تو مسحق ثنا هستی. ابراهیم دست به سمت آسمان بلند کرد و یزید را بسیار لعنت نمود. در همین حال مرکب ابراهیم با زبان فصیح ، آمین گفت.
ابراهیم از اسب پرسید: چه فهمیدی که در این لعنت،آمین گفتی؟
اسب گفت : ای ابراهیم من افتخار می کنم که راکبی چون تو دارم، هنگامی که لغزیدم و زمین خوردی و تو از پشت من افتادی، خیلی خجالت کشیدم و سبب لغزش من، یزید ملعون بود.»
توصیف توحید و عدل:
(از امام علیه السلام نسبت به توحید و عدل پرسیدند، حضرت فرمود:) توحید آن است که خدا را در وَهم نیاری، و عدل آن است که او را مُتّهم نسازی.
شناخت جایگاه سخن و سکوت:
در آنجا که باید سخن گفت، خاموشی سودی ندارد، و آنجا که باید خاموش ماند، سخن گفتن ناآگاهانه خیری نخواهد داشت.
لقمان گفت: «ای پسرم ! از حسد بر حذر باش، که در شأن تو نیست، و از بداخلاقی دوری کن، که از سرشت تو نیست؛ و از بداخلاقی دوری کن، که از سرشت تو نیست؛ زیرا تو به وسیله ی آن دو ، جز به خودت ضرر نمی زنی ، و هر گاه به خودت ضرر رساندی، دشمنت را از پرداختن به کار تو کفایت می کنی؛ زیرا دشمنی تو با خودت، از دشمنی دیگری زیان بارتر است».
حضرت اسماعیل علیه السلام گله ای داشت که توسط چوپان اداره می شد. روزی چوپان برای چرا، گوسفندان را در نزدیکی شریعه فرات برد، وقت آبخوری حیوانات شد، چون رمه را کنار علقمه برد، متوجه شد که آب نمی خورند و این داستان تا غروب ادامه داشت تا به اسماعیل خبر داد.
اسماعیل علیه السلام سبب این ماجرا را از جبرییل پرسید . جبرییل گفت: ای اسماعیل به نزد رمه برو و خود از آنان بپرس.
اسماعیل پرسید: چرا آب نمی نوشید؟
با زبان فصیح پاسخ دادند در اینجا فرزند تو پسر پیامبر خاتم صلی الله علیه و آله و سلم را با لب تشنه می کشند و ما به خاطر حزن بر او آب نخواهیم خورد.
اسماعیل پرسید قاتل او کیست؟ پاسخ دادند لعین آسمان ها و زمین و جمیع خلایق . پس اسماعیل گفت خدایا بر قاتلان سید الشهداء علیه السلام لعن فرست .»
لقمان حکیم فرمود:
«کسی که ظاهرش زشت و لباسش مندرس است، بر شما خوار و سبک نیاید؛ چرا که خدای متعال، به دل ها می نگرد و به عمل ها پاداش می دهد ».
درباره ی سفارش لقمان علیه السلام به پسرش:
ای پسرم! هر که رضوان الهی را می خواهد، نفس خود را بسیار سرزنش کند. هر که نفسش را سرزنش نکند، پروردگارش را خشنود نمی کند و هر که خشمش را فرو نبرد، دشمنش را شماتت می کند.
دعای باران:
(در دعا به هنگام طلب باران فرمود:) خدایا! ما را با ابرهای رام سیراب کن ، نه ابرهای سرکش!
امام صادق علیه السلام فرمود:
« در خانه ای که خوانندگی (غنا) می شود، از نزول بلاها دردناک ایمن نیست ، دعا مستجاب نمی شود، فرشتگان نازل نمی شوند و خدای متعال از اهل خانه اعراض کرده و روی رحمت برگردانیده است.»
از ثامن الائمه علیه السلام سؤال شد: «چرا خداوند از خلق در حجاب است؟ در جواب فرمود : « حجاب از بسیاری گناهان مردم است.» پس حجابی جز گناه نیست.
سعدی حجاب نیست تو آیینه پاک دار
زنگار خورده ، چون بنماید جمال دوست؟