هر کسی زبانش را اصلاح نمایدبه تمام قرآن عمل کرده است.
اگر سخن تو ارزش نقره داشته باشد سکوتت ارزش طلا را دارد .
دور اندیشی ، ویژگی انسان خردمند است و برای رهبر یک صفت ضروری . حضرت علی علیه السلام از پشت پرده های زمان ، آینده را می دید و پیروانش را به دورنگری و دوراندیشی فرا می خواند :
پیروزی با دوراندیش است ، و دوراندیشی با تجربه به دست می آید .
نظرها بسیار است ، دوراندیشی اندک است .
آن که تصمیم خود را آشکار کند ( و لو دهد ) ، دوراندیشی اش نابود می شود ( زیرا مخالفانش به نوعی برنامه ریزی او را بر هم می زنند. )
کسی که دور اندیشی اش اندک باشد ، اراده اش سست خواهد بود ( زیرا با احساسات تصمیم گرفته است ) .
دوراندیش ، خود رأی نیست .
امام رضا علیه السلام از رسول اسلام صلی الله علیه و آله و سلم نقل می کند که آن حضرت فرمودند : هنگامی که کدو را پختید از آن بیشتر بخورید که آن دل غمگین را شاد می گرداند .
ز بختم طالع فیروز دارم که جان پاک عشق اندوز دارم
به شهر عشق ، رسم عاشقی را ز استاد ادب آموز دارم
بحمد الله که در مشکوه صدرم یکی مصباح صدر افروز دارم
نُبی از بای او تا سینش رمز است رموزی من از این مرموز دارم
چو سرّ من به سرّش آشنا شد چه حرف از اجوف و مهموز دارم
مترسانم ز آتش ای بهشتی ! که من خود آه آتش سوز دارم
نه امیدی به سعدین و عطارد نه بیمی از سکّز یلدوز دارم
تو را سالی به یک روز است نوروز به هر آنی دو تا نوروز دارم
حسن هستم که در کوی ولایت یگانه رتبت دریوز دارم
از آیت الله بهجت پرسیده شد : چه کنیم که تمرکز فکر پیدا کنیم ؟ فرمودند : اذکاری را که برای جمع کردن فکر مؤثر است مثل « لا اله الا الله » ، زیاد بگویید .
امام صادق علیه السلام : در پندهای لقمان به پسرش : ای پسرم ! دنیا ، دریای عمیقی است که بسیاری در آن هلاک گردیده اند . پس کشتی ات را در دنیا ، ایمان به خدا قرار بده و بادبان آن را توکل بر خدا ، و توشه راهت را تقوای خداوند عزوجل قرار بده ؛ اگر نجات یافتی ، از رحمت خداست و اگر هلاک شدی ، به سبب گناهانت خواهد بود .
مرحوم شیخ محمد کریم هیدجی ، از علمای تهران بوده که تا آخر عمر در مدرسه ی منیریه در حجره ای به سر می برده است . وی فردی حکیم و عارف و منزه از رویه ی اهل غرور و مراقب بوده ، ضمیری صاف و دلی روشن و فکری عالی داشته است .
می گویند : مرحوم هیدجی منکر مرگ اختیاری بود و خلع و لبس اختیاری را محال می دانست و این درجه کمال را برای مردم ممتنع می پنداشت و در بحث با شاگردان خود جدا آن را انکار و رد می کرد .
یک شب بعد از به جا آوردن فریضه ی عشا ؛ در حجره ی خود ، رو به قبله مشغول تعقیب بود که ناگهان پیرمردی دهاتی وارد شد . سلام کرد و عصایش را در گوشه ای نهاد و گفت : جناب آخوند ، تو چه کار داری به این کارها ؟ هیدجی گفت : چه کارها ؟ پیرمرد گفت : مرگ اختیاری و انکار آن . این حرف ها به شما چه مربوط است ؟ هیدجی گفت : این وظیفه ماست . بحث و نقد و تحلیل کار ماست . درس می دهیم ، روی این کارها زحمت کشیده ایم ، سرخود نمی گوییم . پیرمرد گفت : مرگ اختیاری را قبول نداری ؟ هیدجی گفت : نه .
پیرمرد در مقابل دیدگان او پای خود را به قبله کشیده و به پشت خوابید و گفت : « انا لله و انا الیه راجعون » و از دنیا رحلت کرد و گویی هزار است که مرده است . حکیم هیدجی مضطرب شد . طلاب را خبر کرد . وقتی همه جمع شدند و تصمیم گرفتند او را به فضای شبستان مدرسه ببرند تا فردا صبح به تجهیز او بپردازند ، ناگاه پیرمرد برخاست و نشست و گفت : « بسم الله الرحمن الرحیم » و سپس رو به هیدجی کرده و لبخندی زد و گفت : حالا باور کردی ؟ آقا جان تنها به درس خواندن نیست . عبادت نیمه شب هم لازم دارد . تعبد هم می خواهد .
از همان شب حکیم هیدجی سیره و روش خود را تغییر می دهد . نیمی از ساعات خود را برای مطالعه کردن و نوشتن و تدریس قرار می دهد و نیمی را برای تفکر و ذکر و عبادت . شب ها به شب زنده داری می پردازد تا به جایی می رسد که باید برسد .
یوسف نحوی گفت : دست سه گونه است : دست سفید ، دست سبز ، دست سیاه . دست سفید : آغاز کار نیکست و دست سبز : پاداش به کار نیکست و دست سیاه : نیکی همراه با منت است .
شخصی از آیت الله کشمیری پرسید : دل باید قرین حضرت عجل الله تعالی فرجه شود ، اما این ارتباط ، این قربت و قرین شدن چگونه است و از کجا شروع کنیم ؟ ایشان پاسخ دادند : هر روز یک ساعت با حضرت خلوت کنید و به حضرت متوجه باشید . زیارت آل یاسین بخوانید ، « یا صاحبَ الزّمان أَغِثنی ، یا صاحب الزّمان اَدرکنی وَ المُستَعانُ بِکَ یَا ابنَ الحَسَن » را زیاد بگویید تا خود به خود رفاقت حاصل شود .
« اَلاَعلَی » ؛ 111 مرتبه ، هر روز گفتن جهت نافذ شدن کلام و جلب محبت و دوستی نسبت به خود مداومت شود .
امام صادق علیه السلام : به زودی شهر کوفه از انسان های مؤمن و وارسته تهی می گردد . همانطوری که مار با رفتن به سوراخ و لانه اش پنهان می شود ، علم هم از کوفه غروب می کند و در شهری که به آن قم گفته می شود ظاهر می گردد . به طوری که شهر قم ، معدن علم و فضائل اخلاقی خواهد شد تا جایی که روی زمین مستضعف فرهنگی باقی نمی ماند ، حتی زنان خانه دار از جهت معنوی و فرهنگی رشد بالایی پیدا می کنند ، و این حوادث زمانی واقع می شود که ظهور حضرت قائم ما اهل بیت علیهم السلام نزدیک است .
سپس خداوند قم و اهل آن را از کسانی قرار می دهد که در زمان غیبت امام زمان علیه السلام ( برای دفاع از اسلام ) قیام می کنند و اگر قم و قیام مردم آن نبود زمین مردم را درخود فرو می برد ( و اکثر دنیا دچار فساد و مرگ فرهنگی می شدند ) و دیگر حجت و دلیلی برای هدایت مردم دنیا باقی نمی ماند . و از همین قم به شرق و غرب عالم ، علوم اسلامی برای هدایت مردم جهان فرستاده می شود . به طوری که کسی باقی نمی ماند در دنیا مگر اینکه مسائل اسلامی به گوش او رسیده است و حجت برای همگان تمام شده و جای عذر و بهانه باقی نخواهد ماند . بعد از آنکه از قم علم و فرهنگ اسلامی به سراسر عالم نشر پیدا کرد و کار فرهنگی نسبی روی مردم دنیا انجام شد حضرت ولیعصر ( عجّل الله تعالی فرجه ) ظهور خواهد نمود . بحارالانوار جلد 60 صفحه 213
نکته ها :
1. از این حدیث عظمت و اعجاز احادیث ائمه اطهار علیهم السلام روشن می گردد . زیرا تا کمتر از یک قرن قبل خبری از حوزه علمیه با این شکوه نبود . در حالی که این احادیث مربوط به دوازده قرن قبل است .
2. یکی از موضوعاتی که زمینه ظهور حضرت را فراهم می سازد ، کارهای فرهنگی روی مردم جهان است . زیرا امام زمان علیه السلام می خواهند مردم را متحول سازند واین جز با معرفی دین به صورت استدلالی امکان ندارد .
3. این حدیث اهمیت تبلیغ به صورت مستدلی در سطح جهان را وظیفه حوزه علمیه قم برشمرده و ضمن آن وظیفه خطیر جهانی حوزه را هشدار می دهد .
شخصی از آیت الله بهجت سؤال کرد ، ما آلوده به پستی های درونی و بیرونی هستیم ، در رفع آن ما را راهنمایی بفرمایید . فرمودند : زیاد بگویید « استغفرالله » و خسته نشوید و خاطر جمع باشید این علاج است ؛ « داؤُکم الذنوب و دواؤکم الاستغفار » .
لقمان حکیم گفت : « سه چیز در هر کس باشد ، ایمانش کامل شده است : کسی که هر گاه خشنود شد ، خشنودی اش او را به باطل نکشانَد و هر گاه خشمگین شد ، خشمش او را از حق بیرون نکند و هر گاه توانا شد ، چیزی را که مال او نیست ، مصرف نکند . »
الهی ، توبه از گناه آسان است ؛ توفیق ده که از عبادتمان توبه کنیم !
الهی ، اگر آخرم مثل اولم باشد ، بد به اول و آخرم .
الهی ، شکرت که می گویم شکرت .
من که دل از مهر دنیا کنده ام دیگر چه خواهم ؟
من که دل از مهر دین آکنده ام دیگر چه خواهم ؟
بنده ام آن را که خورشید از رخ او شرمسار است
از فروغ روی او تابنده ام دیگر چه خواهم ؟
تنگدل مرغم ولی در سدره دارم آشیانه
چینه از طوبی همی چیننده ام دیگر چه خواهم ؟
یک شب این بی قدر یاهویی کشید از عشق و گفتا
تا شب قدر است من از زنده ام دیگر چه خواهم ؟
دولت قرب نوافل شد نصیب من گدایی
کاین چنین شنونده و بیننده ام دیگر چه خواهم ؟
گر حسن بُد مرده ای اینک ز لطف دوست گوید
من که از آب حیاتش زنده ام دیگر چه خواهم ؟
لقمان حکیم گفت : « ای پسرم ! سنگ را غلتاندم و صخره ها را پیمودم ؛ ولی چیزی سنگین تر از سخن بد نیافتم . در دل فرو می رود ، همان گونه که آهن در آب فرو می رود » .
یکی از شاگردان آیت الله کوهستانی می فرماید : روزی به آقا جان عرض کردم : از روزی که شما بحث اثبات صانع را مطرح فرمودید ، حالتی معنوی و عجیب در من ایجاد شده بود ، ولی از شبی که در مراسم جشن خاصی شرکت کردم و چیزی خوردم آن چراغ درونی به کلی خاموش شد . آقا جان پس از چند لحظه تأمل فرمودند : قرآن زیاد بخوان ، در نافله ی شب هم ناله و زاری کن تا خداوند آن موهبت را به شما برگرداند . دعای « ربّنا لا تُزِغ قُلوبَنا بَعدَ اِذ هَدَیتنا » را هم زیاد بخوان .
امام صادق علیه السلام فرمودند : کسی که احادیث ما را در بین مردم نشر دهد تا دل های شیعیان ما را استوار سازد ( و از گناه و انحراف نجات یابند ) ، ثواب آن از عبادت هزار عابد بالاتر است .
حضرت علی علیه السلام فرمودند : هر کس از فرصت ها استفاده کند ، در آینده از غصه ها بر کنار می ماند .
حضرت علی علیه السلام فرمودند : سخت ترین غصه های گلوگیر ، از دست دادن فرصت است .
و همچنین می فرمایند : از بین بردن فرصت ( و عمر ) باعث غم و غصه خواهد شد .
رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم آراسته بودن ( و نظافت ) را دوست می داشت و ژولیده بودن را نمی پسندیدند .
امام صادق علیه السلام می فرمایند : بپوش و آراسته باش ، زیرا خدا زیباست و زیبایی را چنانچه از حلال باشد دوست دارد و نیز ازآن گرامی درباره تفسیر آیه « خذوا زینتکم عند کل مسجد » پرسیده شد ، آن حضرت فرمودند : مراد از زینت در این آیه شانه زدن هنگام نماز واجب و مستحب است و همان گرامی به عبید بن زیاد فرمود : آشکار کردن نعمت نز خدا از پوشاندن آن محبوب تر است ، پس خود را به بهترین زینت های قومت بیارای .
رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم می فرمایند : موی خوب و زیبا از پوشش های خدا است ، پس آن را گرامی بدارید ؛ نیز فرمودند : از ویژگی های مؤمن ، زیبایی و آراستگی در عین نداری است .