چرا خداوند مگس را آفرید
روزی منصور خلیفه عباسی بالای منبر مشغول سخن گفتن بود که مگسی روی بینی او نشست .
منصور ، مگس را از خود دور کرد ؛ اما مجددا مگس بر چشم او نشست . او مگس را دوباره از خود دور کرد ؛ ولی مگس روی چشم دیگر او نشست .
منصور با ناراحتی ، سیلی محکمی به صورت خود ، جهت دور ساختن مگس نواخت .
مگس پرید و و به جای دیگر رفت . وقتی منصور از منبر پایین آمد ، با ناراحتی از عمروبن عبید پرسید : چرا خداوند مگس را آفریده است ؟
عمرو گفت : برای آن که ظالمان و گردن کشان را خوار و بی مقدار سازد .
منصور گفت : از کجا می گویی ؟
عمرو گفت : آنجا که خداوند می فرماید : « اگر مگسی ، چیز بی مقداری را از آنها برباید ، قدرت بر باز گرفتن آن را ندارد » .
منصور گفت : « صدق الله العظیم »