مرد دگرجنس جو مردي است که احساس مي کند:
- زني است که در کالبد مرد گرفتار شده است.
- مي خواهد از شر اندام هاي تناسلي خود خلاص گردد.
- ويژگي هاي جنسي زنانه را طلب مي کند.
- دوست دارد همانند يک زن زندگي کند.
- اين بدن اورا منزجر مي کند.
- تصور اين که مجبوراست در تمام زندگي خود دراين بدن بماند او را نااميد، افسرده و گاه به فکرخودکشي مي اندازد.
- گاهي به فکر قطع کردن يا ناقص نمودن اندام هاي تناسلي خود مي افتد و در برخي موارد آن را عملي مي سازد.
- براي ملحق شدن به گروه زنان به هر اقدامي دست مي زند؛ از جمله اين که لباس هاي زنان را ميپوشد.
- قبل از بلوغ جنسي به طور انحصاري با دختران بازي مي کند.
- دردوران کودکي عروسک بازي مي کند و به خياطي و گلدوزي علاقه نشان مي دهد.
- از بالا رفتن از درختان، جنگ ودعوا خودداري مي کند.
- در هنگام بلوغ از طرف همسالان خود به القابي چون ِاواخواهر و … منسوب مي شود.
- از نظر سابقه جنسي هر چهارحالت در او شناخته شده است . (ميل به مردان، زنان، هردويا هيچ کدام)
- معمولا تجارب هم جنس گرايانه را در سوابق خود دارد.
برگرفته از پایان نامه ارشد خانم حسینی