دلا یک ره بیا ساز سفر کن *******ز هرچه پیشت آید زان گذر کن
مگر تا سوی یارت بار یابی*******دمادم جلوه های یار یابی
دلا بازیچه نبود دار هستی *******همه حق است در بازار هستی
بود آن بنده ، فیروز و موفق ******* نجوید اندرین بازار ، جز حق
دلا از دام و بند خود پرستی *******نرستی همچو مرغ بی پرستی
چرا خو کرده ای در لای و در گل *****در این لای و گلت بر گو چه حاصل؟
دلا عالم همه الله نور است *******بیابد آن که دائم در حضور است
تو را تا آینه زنگار باشد *******حجاب دیدن دلدار باشد
دلا تو مرغ باغ کبریایی *******یگانه محرم سرّ خدایی
بنه سر را به خاک آستانش *******که سر برآوری از آسمانش
دلا مردان ره بودند آگاه *******زبان هر یکی انّی مع الله
شب ایشان به از صد روز روشن ******دل ایشان به از صد باغ و گلشن
دلا شب را مده بیهوده از دست ******که در دیجور شب آب حیات است
چه قرآن آمده در لیله القدر*******زقدرش می گشاید مرتو را صدر
بود آن لیله پر قدر و پر اجر *****سلام هی حتی مطلع الفجر
دلا شب کاروان عشق با یار*****به خلوت راز ها دارند بسیار
عروج اندر شب است و گوش دل ده ****به سبحان الذی اسری بعبده
دلا شب بود کز ختم رسولان******محمّد صاحب قرآن فرقان
خبر آورده آن استاد عارف *****که علم الحکمه متن المعارف
دلا شب بود کان پیر یگانه *****به الهامی ربودت جاودانه
درآن رؤیای شیرین سحرگاه ****که التوحید ان تنسی سوی الله
دلا در عاشقی ستوار می باش *****چو مردان خدا بیدار می باش
که سالک را مهالک بی شمار است ***بلی این راه ، راه کردگار است
دلا از درّه تا شمس و مجرّه****به استکمال خود باشند در ره
همه اندر صراط مستقیم اند******به فرمان خداوند علیم اند
دلا باشد کمال کل اشیا*******وصول درگه معبود یکتا
اگر تو طالب اوج کمالی***** چرا اندر حضیض قیل و قالی
دلا باید دهن را بسته داری*****دلا باید تنت را خسته داری
که سالک را دهان بسته باید *****تن خسته دل بشکسته باید
بنفشه دیده ام در رهگذاری******سرافکنده ستاده در کناری
بگفتم : از چه سر در زیر داری ؟****بگفتا : ای حسن از شرمساری