به گمان خود ادّعا دارد که به خدا امیدوار است ! به خدای بزرگ سوگند ! که دروغ می گوید ، چه می شود او را که امیدواری در کردارش پیدا نیست ؟ پس هر کس به خدا امیدوار باشد باید ، امید او در کردارش آشکار شود . هر امیدواریی جز امید به خدا تعالی ناخالص است و هر ترسی جز ترس از خدا نادرست است .
گروهی در کارهای بزرگ به خدا امید بسته و در کارهای کوچک به بندگانِ خدا روی می آورند ؛ پس حقِّ بنده را ادا می کنند و حقِّ خدا را بر زمین می گذارند ، چرا در حقِّ خدای متعال کوتاهی می شود و کمتر از حقِّ بندگان رعایت می گردد ؟ آیا می ترسی در امیدی که به خدا داری دروغگو باشی ؟ یا او را در خور امید بستن نمی پنداری ؟ امیدوار دروغین اگر از بنده خدا ترسناک باشد ، حقِّ او را چنان رعایت کند که حقِّ پروردگار خود را آنگونه رعایت نمی کند ، پس ترس خود را از بندگان آماده ، و ترس از خداوند را وعده ای انجام نشدنی می شمارد ، و اینگونه است کسی که دنیا در دیده اش بزرگ جلوه کند ، و ارزش و اعتبار دنیا در دلش فراوان گردد ، که دنیا را بر خدا مقدّم شمارد ، و جز دنیا به چیز دیگری نپردازد و بنده ی دنیا گردد .