مثل آیینه
الآن تمام اشیائی که در اطراف ماست ، خود را نشان می دهد .
گل ، لیوان ، کتاب و … . ولی یک شیء وجود دارد که خود را نشان نمی دهد ، ما را نشان می دهد و آن آیینه است .
آیینه وقتی شفّاف و صاف و بیرنگ شد ، چون من ندارد و من او کنار رفته ، دیگران را نشان می دهد .
آب بی رنگ است . رنگ آن به تناسب ظرفی است که آب در آن است . خود آن هیچ رنگی ندارد .
ما هم باید مثل آب شفّاف بشویم . یعنی منِ ما کنار برود . طمع ها ، حرص ها ، خودیت ها و غرض ها را آلوده می کند .
اگر عظمت خدا واقعی در دل ظاهر شود ، منِ ما کنار می رود و همه چیز ما زیر و رو می شود . آن وقت اوست که جلوه می کند.
تا آدم ذوب نشود و من او فانی نشود ، و عشق و محبّت این من را از بین نبرد ، کامل نمی شود .