غزل منای قرب
شعله ی تنور آسا آه آتشین دارم
با که می توان گفتن حالتی چنین دارم ؟
تا شوم به قربانش در منای قرب وی
چون ذبیح ابراهیم چهره بر زمین دارم
ای امید بیماران ! ای طبیب عیس دم !
دادم آید از دردم دم به دم انین دارم
نقش لوح قلبت را نون و القلم دیدم
مِهر مُهر نونت را نقش بر جبین دارم
شمس عالم آرایا! احتراق نجمت بین
سر به زانوی حیرت از دل غمین دارم