خداوند متعال میفرماید: هیچ چیز بندهام را به اندازه واجبات به من نزدیک نمیکند و با انجام آن بندهام آن قدر به من نزدیک میشود که من دوستش دارم، وقتی او را دوست داشتم او شنوایی من میشود که با آن میشنوم بینایی من میشود، که با آن میبینم و دست من میشود که با آن کار انجام میدهم.
پس ای سالک کوی یار، تو نیک بنگر این دو قرب چقدر است؟
در اول (قرب نوافل) خداوند شنوایی و بینایی و زبان و دست انسان میشود و دوم (قرب فرائض) انسان، شنوایی و بینایی و دست خداوند میشود.
پس ثواب واجبات بیشتر از مستحبات است و سبب تقرب بیشتری نیز میشود،. علامه محقق خواجه نصیرالدین طوسی در این باره میفرمایند:
وقتی عارف از خویشتن بریده و به حق پیوست، هر قدرتی را محو قدرت حق که به همه مقدورات تعلق گرفته است میبیند و هر عملی را فانی در علم خداوند که هیچ ذرهای از دید علمش مخفی نیست میداند و هر ارادهای را مستغرق اراده او که هیچ چیز از اراده او خارج نیست مییابد، بلکه هر وجود و هر کمال وجودی را صادر شده از حق میداند پس حق تعالی در این هنگام بینایی او میشود تا با او ببیند و شنواییاش میشود که با او میشنود، دست او میشود که با او کارهایش را انجام میدهد و عقلش میشود که با او میفهمد و هستیاش میشود که با او پدید میآید در اینجاست که عارف به اخلاق الهی متخلق شده است.