شاد باش
نه یک روز بلکه همیشه …
بگذار آوازه ی شاد بودنت چنان در شهر بپیچد که رو سیاه شوند آنانکه بر سر غمگین کردنت شرط بسته اند .
|
موضوع: "کتاب چگونه با نشاط ، شاداب و مفید زندگی کنیم از آقای جواد ریحانی"
ارسال شده در 1 تیر 1394 توسط سادات در کتاب چگونه با نشاط ، شاداب و مفید زندگی کنیم از آقای جواد ریحانی
شاد باش نه یک روز بلکه همیشه … بگذار آوازه ی شاد بودنت چنان در شهر بپیچد که رو سیاه شوند آنانکه بر سر غمگین کردنت شرط بسته اند .
ارسال شده در 14 خرداد 1394 توسط سادات در کتاب چگونه با نشاط ، شاداب و مفید زندگی کنیم از آقای جواد ریحانی
قرآن ؛ من شرمنده ی توأم اگر از تو آواز مرگی ساخته ام که هر وقت در کوچه مان آوازت بلند می شود ، همه از هم می پرسند چه کسی مرده است ؟ چه غفلت بزرگی که می پنداریم خدا تو را برای مردگان ما نازل کرده است . خوشا به حال هر کسی که دلش رحلی است برای تو . آنان که وقتی تو را می خوانند چنان حظ می کنند گویی که قرآن همین الآن به ایشان نازل شده است . قرآن مرا ببخش !!!
ارسال شده در 14 اردیبهشت 1394 توسط سادات در کتاب چگونه با نشاط ، شاداب و مفید زندگی کنیم از آقای جواد ریحانی
آدم ها کوچک که هستن ، دوست دارن برای والدین شون هدیه بخرن ولی پول ندارن ! وقتی بزرگ میشن پول دارن ولی وقت ندارن ! وقتی پیر میشن هم پول دارند و هم وقت ولی تأسف می خورن ، دیگر « والدین شان » را ندارن !!! اگر همون موقع که بزرگ شدن ، پول و وقتشون رو به هم نزدیک کنن ، مطمئنا تأسف آخر را ندارن
ارسال شده در 23 فروردین 1394 توسط سادات در کتاب چگونه با نشاط ، شاداب و مفید زندگی کنیم از آقای جواد ریحانی
از سخنان شهید ، سردار شوشتری ؛ چه زیبا و پر معنی ، می گوید : دیروز از هر چه بود گذشتیم ، امروز از هر چه بودیم . آنجا پشت خاکریز بودیم و اینجا در پناه میز . دیروز به دنبال گمنامی بودیم و امروز مواظبیم ناممان گم نشود. جبهه ، بوی ایمان می داد و اینجا ایمانمان بو می دهد . الهی نصیرمان باش تا بصیر گردیم . بصیرمان کن تا از مسیر بر نگردیم . آزادمان کن تا اسیر نگردیم ….. « روحش شاد »
ارسال شده در 23 فروردین 1394 توسط سادات در کتاب چگونه با نشاط ، شاداب و مفید زندگی کنیم از آقای جواد ریحانی
آقایان اساسا به سکوت علاقه دارند و خانم ها به گفتگو . آقایان در سکوت مشکلاتشان را حل می کنند و خانم ها با حرف زدن . مردها در شبانه روز به طور متوسط 14000 کلمه حرف می زنند و خانم ها 26000 کلمه . آقایان معمولا شنونده خوبی نیستند ولی خانم ها بسیار شنونده خوبی اند . آقایان از راه چشم عاشق می شوند و خانم ها از راه گوش . مردها به بایدها و نبایدها توجه خاصی دارند ولی خانم ها به بود و نبودها .
ارسال شده در 22 فروردین 1394 توسط سادات در کتاب چگونه با نشاط ، شاداب و مفید زندگی کنیم از آقای جواد ریحانی
« دوست من » آسان ترین راه آشنایی ، یک سلام است « ولی گرم و صمیمی » آسان ترین راه عذرخواهی ، یک تشکر ساده است « ولی خالص و صمیمانه » آسان ترین راه ابراز عشق « به زبان آوردن است » آسان ترین راه جلب محبت « تو نیز متقابلا عشق بورزی و محبت کنی » آسان ترین راه رسیدن به آرامش « سالم باشی و بی غل و غش زندگی کنی » آسان ترین راه دوری از گناه « همیشه بدانی چیزی به نام وجدان داری »
ارسال شده در 22 فروردین 1394 توسط سادات در کتاب چگونه با نشاط ، شاداب و مفید زندگی کنیم از آقای جواد ریحانی
مردی صبح زود از خواب بیدار شد تا نمازش را در مسجد بخواند ، لباس پوشید و به راه افتاد . در راه مرد زمین خورد و لباس هایش کثیف شد . بلند شد ، خودش را پاک کرد و برای تعویض لباس هایش به منزل برگشت و دوباره به سمت مسجد روانه شد . مجددا در همان محل به زمین خورد و باز هم بلند شد و خود را تمیز کرد و ماجرای عوض کردن لباس تکرار شد و به سمت مسجد حرکت کرد . در راه مسجد با مردی که فانوس به دست داشت برخورد کرد و نامش را پرسید . مرد پاسخ داد من دیدم در راه شما دو بار به زمین افتادید ، از این رو چراغ آوردم تا بتوانم جلوی پایت را روشن کنم . مرد اول از او خیلی تشکر کرد و با هم به طرف مسجد به راه افتادند . همین که به مسجد رسیدند مرد اول از مرد دوم درخواست کرد که با او به مسجد بیاید نماز بخواند . مرد دوم از رفتن به مسجد خودداری کرد . مرد اول مجددا درخواستش را تکرار کرد ، جواب همان جواب قبل بود . مرد اول سؤال کرد که چرا از آمدن خودداری می کند ؟ مرد دوم گفت : من شیطان هستم ! مرد اول با شنیدن این جواب جا خورد ! شیطان در ادامه توضیح داد : من تو را در راه مسجد دیدم و این من بودم که باعث زمین خوردنت شدم . وقتی به خانه ات رفتی و لباست را عوض کنی تا به مسجد بروی خداوند همه ی گناهانت را بخشید . من برای بار دوم باعث زمین خوردن تو شدم تا بلکه از رفتن به مسجد صرف نظر کنی اما موفق نشدم تو دوباره عزم رفتن کردی و نخواستی در منزل بمانی ، به خاطر آن خدا تمام گناهان افراد خانواده ات را نیز بخشید . من ترسیدم که اگر بار سوم تو را به زمین بزنم و تو از رفتن پشیمان نگردی و خداوند گناهان تمام اهل دهکده ات را ببخشد . بنابراین ، من سالم رسیدن تو را به خانه خدا با این فانوس را باعث شدم . |
|
کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
|