امام سجاد علیه السلام فرمودند:
دعای مؤمن، سه حالت دارد:
یا برایش ذخیره می شود.
یا در دنیا برآورده می شود.
و یا بلایی از او برطرف می شود.
تحف العقول، صفحه 280
|
موضوع: "مطالب آموزنده"
امام سجاد علیه السلام فرمودند: دعای مؤمن، سه حالت دارد: یا برایش ذخیره می شود. یا در دنیا برآورده می شود. و یا بلایی از او برطرف می شود. تحف العقول، صفحه 280
هر كس كه هواى كوى دلبر دارد از سر بنهد هر آنچه در سر دارد ورنه به هزار چله ار بنشيند سودش ندهد كه نفس كافر دارد برادرم ! قدم اول در سلوك توبه و پاكى از گناه و دورى از گفتار ناپاك ، و كردار و انديشه هاى ناشايسته و خوى هاى نكوهيده است . در كلام خداى غفور رحيم نيكو تدبر كن كه فرمود: ان الله يحب التوابين و يحب المطهرين سعى كن تا محبوب كردگار شوى ! کتاب پندهایی از علامه حسن زاده آملی خدایا هدایتم کن ، زیرا میدانم که گمراهی چه بلای خطرناکی است. خدایا هدایتم کن که ظلم نکنم ، زیرا میدانم که ظلم چه گناه نابخشودنی است.
خدایا محتاجم نکن که تهمت به کسی بزنم ، زیرا تهمت خیانت ظالمانه ای است.
خدایا راهنمایم باش تا حق کسی را ضایع نکنم ، که بی احترامی به یک انسان همانا کفر خدای بزرگ است.
از امام صادق، عليه السلام، روايت شده كه فرمودند: هر كس چهل روز صبح هنگام، دعاي عهد را بخواند از ياران قائم ما است و اگر قبل از ظهور آن حضرت از دنيا برود خداوند او را در زمان ظهور از قبر بيرون مي آورد كه در خدمت حضرت باشد. خداوند به هر كلمه اي از اين دعا هزار حسنه عطا فرمايد و هزار گناه محو مي نمايد. مفاتیح الجنان حضرت محمد صلی الله علیه وآله و سلم: خدای عزوجل فرموده : آن کسی که با جنگ آشکارا با من برخاستهکسی است که بنده مومن مرا اذیت و خوار کند.
اذا أراد الله بعبد خيرا زهده في الدنيا و فقهه في الدين و بصره عيوبها و من أوتيهن فقد أوتي خير الدنيا و الاخرة .
امام جعفر صادق (ع) : چون خدا خير بنده اي را خواهد او را نسبت به دنيا بي رغبت و نسبت به دين دانشمند كند و به دنيا بينايش سازد و به هر كه اين خصلتها داده شود خير دنيا و آخرت داده شده . اصول كافي ، ج 3 ، ص 196 امام صادق عليه السلام : اَلصَّبْرُ يُظْهِرُ ما فى بَواطِنِ الْعِبادِ مِنَ النّورِ وَ الصَّفاءِ، وَ الْجَزَعُ يُظْهِرُ ما فى بَواطِنِهِمْ مِنَ الظُّلْمَةِ وَ الْوَحْشَةِ؛ بحار الأنوار، ج 71، ص 90، ح 44. امام صادق عليه السلام : صبر، نور و صفايى را كه در باطن بندگان است، ظاهر مى سازد و ناله و بى تابى، ظلمت و ترس درونى آنها را آشكار مى كند. امام صادق عليه السلام : اَلصَّبْرُ يُظْهِرُ ما فى بَواطِنِ الْعِبادِ مِنَ النّورِ وَ الصَّفاءِ، وَ الْجَزَعُ يُظْهِرُ ما فى بَواطِنِهِمْ مِنَ الظُّلْمَةِ وَ الْوَحْشَةِ؛ بحار الأنوار، ج 71، ص 90، ح 44. امام صادق عليه السلام : صبر، نور و صفايى را كه در باطن بندگان است، ظاهر مى سازد و ناله و بى تابى، ظلمت و ترس درونى آنها را آشكار مى كند. ششمین شمع روشنگر و وصی پیغمبر(ص) كه دوران ۳۴ ساله امامتش، فرصتی طلایی بود تا تشنه کامانِ معارفِ نابِ الهی از سرچشمه زلال وحی سیراب شوند. او كه به حق برجسته ترين وارث گنجينه علوم نبوي بود و با منطق استوار و علم سرشارش نور اميد را در دلهاي خسته شيعيان روشن نمود. حضرت امام جعفر صادق(ع) در يكي از حساس ترين مقاطع تاريخ گهربار اسلام، براي تبين جايگاه امامت، سال ها تبعيد و اسارت را به جان خريدند و با بيان بليغ و كلام فصيح خويش راه را بر توطئه دشمنان دين بسته و با تربيت شاگرداني شايسته، بقاء و استمرار دين مبين اسلام را تضمين کردند. به گونه اي كه تا به امروز مراجع و علماي تربيت يافته در مكتب اين امام همام نقش بسيار تعيين کننده اي در نشر و ترويج عقايد اسلامي بر عهده داشته و اين فرهنگ پويا را حفظ کردند. دل بــســـپــار…
به آتشی که نمى سوزاند ” ابراهیم ” را
و دریایى که غرق نمی کند ” موسى ” را
نهنگی که نمیخورد “یونس"را
کودکی که مادرش او را به دست موجهاى ” نیل ” می سپارد تا برسد به خانه ی تشنه به خونش
دیگری را برادرانش به چاه مى اندازند سر از خانه ی عزیز مصر درمی آورد
آیا هنوز هم نیاموختی ؟! که اگر همه ی عالم قصد ضرر رساندن به تو را داشته باشند و خدا نخواهد ، ” نمی توانند “ پس به ” تدبیرش ” اعتماد کن به ” حکمتش ” دل بسپار به او ” توکل ” کن و به سمت او ”قدمی بردار"…
امام سجاد (ع) میفرماید اگر با کسی برخورد کردی که سنش از تو بیشتر بود بگو چون سنش از من بیشتر است پس ایمانش هم از من بیشتر است، و اگر با کسی برخورد کردی که سنش از تو کمتر بود بگو چون سنش از من کمتر است پس گناهش هم از من کمتر است ، و اگر با کسی برخورد کردی که هم سن و سال تو بود بگو من به گناه خود یقین دارم و ، به گناه او شک ، پس در هر حالت ممکن است که او در نزد خداوند ازمن عزیزتر باشد. بیائيد همه با هم این کلام و فرمایش زیبای امام سجاد (ع) را سر مشق کلام و امور خود قرار بدهيم ??چه دعای زیبایی?? ﺧـــــــــــــــــــــــــﺪﺍﯾﺎﺩﺭ ﺁﻥ ﻫﻨﮕﺎﻡ ﮐﻪ ﻏﺮﻭﺭ ﻣﺮﺍ ﺩﺭ ﺁﻏﻮﺷﺶ ﻣﯿﮕﯿﺮﺩ , ﺑﻪ ﺗﻮ ﭘﻨﺎﻩﻣﯿﺒﺮﻡ … رفتم خونه پدر سه تا شهید .یه خرده احوالپرسی کردم . گفتم کجا وضو بگیرم ؟ گفتش که دو سه تا پله باید بری پایین . رفتم وضو گرفتم . دیدم پیرمرد حوله آورده . گفت : حوله آوردم دست و صورتت رو خشک کنی. گفتم : حدیث داریم اگر وضو گرفتید و [جای وضو رو] خشک نکنید ، ثوابش سی برابره ! پدر سه تا شهید جواب داد : حدیث نداریم که اگر یه پیرمرد با درد پا برات حوله آورد خیطش نکن؟! گفتم من علم دین دارم ، فهم دین ندارم . درس هایی از قرآن/حاج آقا قرائتی آیت الله مجتهدی: همیشه مقید به غسل توبه باشید، شاید بعد از آن غسل مردید. غسل نشاطرا هم نیت کنید که وقتی عبادت می کنید نشاط داشته باشید.
دیدید آدم گرسنه ، چه با نشاط غذا می خورد؟ آدمی که خوابش می آیدچه با نشاط می خوابد و لذت می برد؟ عبادت هم نشاط می خواهد. ماها برای عبادت کسل هستیم. لذا مقید باشید غسل نشاط انجام دهید.
( طبق این سخن آیت الله مجتهدی هر وقت که به استحمام یا حمام میرویدغسل توبه و غسل نشاط انجام دهید)
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
زرنگ باش اگر میخواهی صدقه بدهی ، همین طوری صدقه نده ، زرنگ باش ! حواست جمع باشد، صدقه را از طرف امام رضا (ع) برای سلامتی آقا امام زمان ( عج ) بده ! برای دو معصوم است ؛ دو معصومی که خدا آنها را دوست دارد. ممکن نیست خداوند این صدقه ی تو را رد کند . تو هم اینجا حق واسطه گری ات را می گیری . تو واسطه ای و همین حق واسطه گری است که اجازه می دهد تو به مراحل خاص برسی .
” مرحوم آیت حاج آقا مجتبی تهرانی “ با نیت کار کن مثلا در حمام خودت را به این نیت بشوی که داری نفست را از صفات رذیله و از هوی و هوس و آرزوهای دور و دراز می شویی . سرت را با این نیت اصلاح کن که داری گناهان و خیالات باطل را از وجودت قیچی می کنی . سرت را به نیت شانه کردن سر یک یتیم شانه کن . خانه را که جارو میزنی و لباس ها را که می شویی ، به نیت بیرون ریختن دشمنان اهل بیت علیهم السلام از زندگی و وجودت انجام بده . چند وقت که با نیت کار کردی ، آن وقت ببین که نور همه فضای زندگی ات را پر می کند و راه سیرت باز می شود . ” مرحوم آیت الله مجتهدی تهرانی “ 1.هر وقت گرفتار داشتید به سجده بیفتید و ذکر یونیسیه را بگویید . لا اله الا انت سبحانک انی کنت من الظالمین . 2. نگران کردن پدر و مادر ولو یک دقیقه گناه است . اگر می خواهی به منزل دیر بروی ، زنگ بزن اطلاع بده تا نگران نشوند . 3. بی خود این طرف و آن طرف نرویم هیچ کس غیر خدا کاره ای نیست . ” استاد امجد “ بعضي از موثقين اهل علم در نجف اشرف نقل كردند از مرحوم عالم زاهد شيخ حسين بن شيخ مشكور كه فرمود در عالم رويا ديدم در حرم مطهر حضرت سيدالشهدا(علیه سلام ) مشرف هستم و يك نفر جوان عرب وارد حرم شد و با لبخند به آن حضرت سلام كرد و حضرت هم با لبخند جوابش را دادند . فردا شب كه شب جمعه بود به حرم مطهر مشرف شدم و در گوشه اي از حرم توقف كردم ناگاه همان عرب را كه در خواب ديده بودم وارد حرم شد و چون مقابل ضريح مقدس رسيد با لبخند به آن حضرت سلام كرد ولي حضرت سيدالشهدا(علیه سلام ) را نديدم و مراقب آن بودم تا از حرم خارج شد عقبش رفتم و سبب لبخندش را به امام (علیه سلام ) پرسيدم و تفصيل خواب خود را برايش نقل كردم و گفتم چه كرده اي كه امام (علیه سلام ) با لبخند به تو جواب مي دهد گفت مرا پدر و مادر پيري است و در چند فرسخي كربلا ساكن هستيم و شبهاي جمعه كه براي زيارت مي آيم يك هفته پدرم را سوار بر الاغ كرده مي آوردم و هفته ديگر مادرم را مي آوردم تا اين كه شب جمعه اي كه نوبت پدرم بود چون او را سوار كردم مادرم گريه كرد و گفت : مرا هم بايد ببري شايد هفته ديگر زنده نباشم . گفتم : باران مي بارد هوا سرد است مشكل است نپذيرفت ناچار پدر را سوار كردم و مادر را به دوش كشيدم و با زحمت بسيار آنها را به حرم رسانيدم و چون در آن حالت با پدر و مادر وارد حرم شدم حضرت سيدالشهداء را ديدم و سلام كردم آن بزرگوار به رويم لبخند زد و جوابم را داد و از آن وقت تا به حال هر شب جمعه كه مشرف مي شوم حضرت را مي بينم و با تبسم جوابم را مي دهد . از اين داستان دانسته ميشود چيزي كه شخص را مورد عنايت بزرگان دين قرار مي دهد و رضايت آنها را جلب مي كند صدق و اخلاق و محبت ورزي و خدمتگزاري به اهل ايمان خصوصا والدين و بالاخص زوار قبر حضرت ابي عبدالله صلوات الله عليه است
چهل داستان نوشته اكبر زاهري… دختر زیبا و خواستگار پیر!بسیار خواندنی
روزگاری یک کشاورز در روستایی زندگی می کرد که باید پول زیادی را که از یک پیرمرد قرض گرفته بود، پس می داد. کشاورز دختر زیبایی داشت که خیلی ها آرزوی ازدواج با او را داشتند. وقتی پیرمرد طمعکار متوجه شد کشاورز نمی تواند پول او را پس بدهد، پیشنهاد یک معامله کرد و گفت اگر با دختر کشاورز ازدواج کند بدهی او را می بخشد و دخترش از شنیدن این حرف به وحشت افتاد و پیرمرد کلاه بردار برای اینکه حسن نیت خود را نشان بدهد گفت : اصلا یک کاری می کنیم، من یک سنگریزه سفید و یک سنگریزه سیاه در کیسه ای خالی می اندازم، دختر تو باید با چشمان بسته یکی از این دو را بیرون بیاورد. اگر سنگریزه سیاه را بیرون آورد باید همسر من بشود و بدهی بخشیده می شود و اگر سنگریزه سفید را بیرون آورد لازم نیست که با من ازدواج کند و بدهی نیز بخشیده می شود، اما اگر او حاضر به انجام این کار نشود باید پدر به زندان برود. این گفت و گو در جلوی خانه کشاورز انجام شد و زمین آنجا پر از سنگریزه بود. در همین حین پیرمرد خم شد و دو سنگریزه برداشت. دختر که چشمان تیزبینی داشت متوجه شد او دو سنگریزه سیاه از زمین برداشت و داخل کیسه انداخت. ولی چیزی نگفت ! سپس پیرمرد از دخترک خواست که یکی از آنها را از کیسه بیرون بیاورد. تصور کنید اگر شما آنجا بودید چه کار می کردید ؟ چه توصیه ای برای آن دختر داشتید ؟ اگر خوب موقعیت را تجزیه و تحلیل کنید می بینید که سه امکان وجود دارد : ۱ـ دختر جوان باید آن پیشنهاد را رد کند. ۲ـ هر دو سنگریزه را در بیاورد و نشان دهد که پیرمرد تقلب کرده است. ۳ـ یکی از آن سنگریزه های سیاه را بیرون بیاورد و با پیرمرد ازدواج کند تا پدرش به زندان نیفتد. لحظه ای به این شرایط فکر کنید. هدف این حکایت ارزیابی تفاوت بین تفکر منطقی و تفکری است که اصطلاحا جنبی نامیده می شود. معضل این دختر جوان را نمی توان با تفکر منطقی حل کرد. به نتایج هر یک از این سه گزینه فکر کنید، اگر شما بودید چه کار می کردید ؟! و این کاری است که آن دختر زیرک انجام داد : دست خود را به داخل کیسه برد و یکی از آن دو سنگریزه را برداشت و به سرعت و با ناشی بازی، بدون اینکه سنگریزه دیده بشود، وانمود کرد که از دستش لغزیده و به زمین افتاد. پیدا کردن آن سنگریزه در بین انبوه سنگریزه های دیگر غیر ممکن بود. در همین لحظه دخترک گفت : آه چقدر من دست و پا چلفتی هستم ! اما مهم نیست. اگر سنگریزه ای را که داخل کیسه است دربیاوریم معلوم می شود سنگریزه ای که از دست من افتاد چه رنگی بوده است…. و چون سنگریزه ای که در کیسه بود سیاه بود، پس باید طبق قرار، آن سنگریزه سفید باشد. آن پیرمرد هم نتوانست به حیله گری خود اعتراف کند و شرطی را که گذاشته بود به اجبار پذیرفت و دختر نیز تظاهر کرد که از این نتیجه حیرت کرده است. نتیجه ای که ۱۰۰ درصد به نفع آنها بود. ۱ـ همیشه یک راه حل برای مشکلات پیچیده وجود دارد. ۲ـ این حقیقت دارد که ما همیشه از زاویه خوب به مسایل نگاه نمی کنیم. ۳ـ زندگی شما می تواند سرشار از افکار و ایده های مثبت و تصمیم های عاقلانه باشد.
از خياطي پرسيدند: زندگي يعني چه ؟گفت : دوختن پارگي هاي روح با نخ توبه !!!!
از باغباني پرسيدند : زندگي يعني چه ؟گفت : کاشت بذر عشق در زمين دلها زير نور ايمان !!!!!
از باستان شناسي پرسيدند : زندگي يعني چه ؟گفت : کاويدن جانها براي استخراج گوهر درون !!!!!
از آيينه فروشي پرسيدند : زندگي يعني چه ؟گفت : زدودن غبار آيينه دل با شيشه پاک کن توکل !!!!!
از ميوه فروشي پرسيدند : زندگي يعني چه ؟گفت : دست چين خوبي ها در صندوقچه دل !
آیت الله شبر فرمودند: چند سالی بود که معنی و تفسیر آیه 73 سوره زمر مرا بخود مشغول نموده بود.
(وَ سِيقَ الَّذِينَ اتَّقَوْا رَبَّهُمْ إِلَى الْجَنَّةِ زُمَرا|(زمر73ً )
یعنی مومنین را به سمت بهشت می کشند . از خود پرسیدم چرا گفته شده به سمت بهشت میکشند!! تمام کتب و تفاسیر مختلف را دیدم نتیجه ای حاصل نشد تا اینکه به روایتی از امام صادق علیه السلام در بحار الانوار برخورد نمودم .که می فرماید: مومنین و دوستان سید الشهدا (ع) در روز حساب از خدا می خواهند قبل از ورود به بهشت مولایشان حسین را ملاقات نمایند . امام به دیدار محبان می آید . این ملاقات بسیار طولانی می شود . امام صادق می فرماید هردو طرف غرق تماشا هستند و هیچکدام چشم بر نمی دارند نه امام محبان خود را رها می کند نه دوستان سید الشهدا از مولای خود دل بر می دارند . ملاقات آنقدر طولانی می شود که خداوند به مأموران بهشت می فرماید این مومنین و دوستان حسینم را به طرف بهشت بکشید تا ملاقات پایان يابد. یا ابا عبدالله تصویر قشنگی ست که در صحنه ی محشر … ما دور حسینیم و بهشت است که مات است … امام علی عليه السلام : خداوند چهار چیز را در چهار چیز مخفی نموده : 1. رضای خود را در طاعت ها؛ پس هیچ عبادتی را کم نشمارید شاید همان مورد رضای خدا باشد؛ 2. غضبش را در گناهان؛ پس هیچ گناهی را کوچک نشمارید شاید همان مورد غضب او باشد؛ 3. استجابت خود را در دعاها؛ پس هیچ دعایی را اندک مپندارید شاید همان مستجاب باشد؛ 4. ولی و دوست خود را در میان بندگانش؛ پس به هیچ بنده ای بی اعتنایی نکنید شاید هم او ولی خدا باشد و شما نشناسیدش .
تحف العقول صفحه 182 شخصى محضر امام زين العابدين رسيد و از وضع زندگيش شكايت نمود. امام فرمود: بيچاره فرزند آدم هر روز گرفتار سه مصيبت است كه از هيچكدام از آنها پند و عبرت نمى گيرد. اگر عبرت بگيرد دنيا و مشكلات آن برايش آسان مى شود.
۱. مصيبت اول اينكه، هر روز از عمرش كاسته مى شود. اگر زيان در اموال وى پيش بيايد غمگين مى گردد، با اينكه سرمايه ممكن است بار ديگر باز گردد ولى عمر قابل برگشت نيست .
۲. دوم : هر روز، روزى خود را مى خورد، اگر حلال باشد بايد حساب آن را پس بدهد و اگر حرام باشد بايد بر آن كيفر ببيند.
۳. سپس فرمود: سومى مهمتر از اين است ،گفته شد، آن چيست ؟ امام فرمود: هر روز را كه به پايان مى رساند يك قدم به آخرت نزديك شده اما نمى داند به سوى بهشت مى رود يا به طرف جهنم . بحارالانوار جوانی با قصد مزاحمت به یک دختر پیام داد: ممکن هست خودرامعرفي کنید؟ دختر گفت بله چراممکن نیست من حواء هستم که با تو از یک خاک آفریده شدم تا اذيّتم نکنی و فراموش نکنی قطعه ای ازوجودتم! من هدیه الهی هستم که به تو ارزانی شد تا بعد ازخروج از بهشت تنهاوافسرده نباشی. وقتی دنبال همدم بودی مونس تنهائی تو شدم، من مادر ، خواهر ، دختر ، همسر و دوشيزه شدم تا پاسدار کيان خانواده ات باشم! من سوره نساء ، مجادله ، نور ، طلاق ، مریم ، هستم! من همانم که وقتی مادر شدم بهشت در زير پايم قرارمیگيرد من همانی هستم که نصف میراث ات را برایم تعیین کرده اند نه بابت کسرشأنم بلکه، برای اینکه مسؤليت تمام هزینه و امورمالي ام را تو عهده دارهستي! من همانی هستم که پیامبر فرمود: شما راسفارش میکنم به زنان نیکی کنید؛ حال جناب محترم شما که هستيد؟ جوان پاسخ داد من توبه کننده بسوی اللّه هستم آفرین به مادری که تو را تربیت نموده است….
اَلّلهُمَّـ؏عَجِّللِوَلیِّڪَ الفَرَج مثبت اندیشی مثبت اندیشی به معنای خود را گول زدن نیست ـ مثبت اندیشی به معنای ندیدن مشکلات نیست ـ بلکه مثبت اندیشی یعنی : باور داشته باشید , برای هر مشکلی راهی هست ـ باور داشته باشید , راه رسیدن به خواسته های تان , عزم و اراده خودتان است ـ باور داشته باشید , اگر به هدفی نرسیدیم , آخر دنیا نیست ـ باور داشته باشید که انسان ها , قصد آزار شما را ندارند ـ بلکه آن ها هم مشکلات خودشان را دارند ـ و از همه مهم تر : باور داشته باشید که همه چیز در دست قدرت لایزال خداوند است ـ از امروز تلاش کنید , مثبت باشید ـ فردی مثبت اندیش اما واقع گرا… گفتم خدایاچگونه آغازکنم؟؟؟ گفت به نام من گفتم خدایاچگونه آرام گیرم؟؟؟ گفت به یادمن گفتم خدایاخیلی تنهایم؟؟؟ گفت تنهاترازمن؟ گفتم خدایاهیچ کسی کنارم نمانده؟؟؟ گفت به جزمن گفتم خدایاازبعضی هادلگیرم گفت حتی ازمن؟ گفتم خدایاقلبم خالیست گفت پرکن ازعشق من گفتم دست نیازدارم گفت بگیردست من گفتم بااین همه مشکل چه کنم؟؟؟ گفت توکل کن به من گفتم احساس میکنم خیلی ازت دورم گفت نه،نزدیکترین به تو ،من گفتم برای ارزوهایم چه کنم؟؟؟ گفت تلاش،به امیدمن گفتم چگونه ازین دنیادل بکنم وبرم؟؟ گفت به امید دیدارمن گفتم چگونه پایان دهم؟؟؟ گفت حافظ ونگهدارتو،من گفتم خدایاچرا اینقدر میگويی من؟؟؟ گفت چون من ازتوهستم وتوازمن… باخداباش وپادشاهی کن.. بی خداباش و هرچه خواهی کن |
|
کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
|